سفارش تبلیغ
صبا ویژن



اصول عقاید اسلام انقلابی - در این روزگار وانفسا...

   

اصول عقاید...

اصول عقاید اسلام...

اصول عقاید کدام اسلام؟

 

اخیراً هر جا که بنای حرف و سخن پیش می آید و مخصوصاً در میان طلبه و دانشجوها و بچه دبیرستانی ها و حتی بچه های راهنمایی، سؤال می کنم که چه کسی می تواند بگوید «اسلام آمریکایی» یعنی چه؟ و این چه فرقی دارد با اسلام واقعی؛ با « اسلام ناب»؟ نتیجه شگفت آور است. مثلاً وقتی از یک جمع حدود صد نفری در مدرسه تیزهوشان و استعدادهای درخشان این سؤال را پرسیدم و جایزه نقدی هم برایش قرار دادم! چند نفر گفتند ما برای اولین بار است که اصلاً چنین تعبیری را می شنویم! 

پرسیدن این سؤال از قدیمی هایی که حداقل در زمان انقلاب باید این تعبیر را زیاد شنیده باشند مثلاً از معلم ها و استادهای حوزه و دانشگاه و درماندن آنها در جواب، دیگر خیلی شرم آور است اما این واقعیت است که بسیاری از اینها هم نمی دانند و اهمیتی برایشان ندارد. در حالی که تحریف انقلاب دقیقاً از تحریف اسلام ناب شروع می شود. اصلاً هر بلایی سر اسلام انقلابی بیاید عیناً در وجود انقلاب اسلامی رخ می نماید.

علت این جهل عوام و خواص نسبت به چنین مسأله ای چیست؟ در حالی که هم کتابهای زیادی در این باره نوشته شده و می شود و هم تقریباً همه تشکل های مذهبی و قرآنی و سخنران های این مجالس به مسأله اصول عقاید کم توجه نیستند. از درسهای دبیرستان و دانشگاه هم که شکرخدا «بینش» و «معارف» درس عمومی و فراگیر است. پس چرا هیچ کس اسلام ناب را نمی شناسد؛ اسلام آمریکایی را نمی شناسد؟

البته یکی از آسیب های وارد بر کتاب های عقاید دینی نیز همین است که بعد از اثبات همه چیز توحید و معاد و نبوت و ... با چیزی دعوا ندارد؛ مخالف نوعی اعتقاد درونی شاید باشد اما اعتقادات اگرچه ریشه در درون دارند اما سایه در بیرون گسترده اند و این کتاب ها و بیان های فلسفی و غیر آن هیچ تهدیدی علیه اعمال و رفتارهای ما ندارد. و دقیقاً در همین جاست که با منطق بیان قرآنی و روایی فاصله می یابند. و اسلام آمریکایی یعنی توحید بی خطر! توحید بدون لا اله، که هرگز به تفلحوا نمی رسد. قولو لا اله الا الله تفلحوا.

اسلام ناب محمدی یعنی اسلام انقلابی، که دعوتش به توحید و معاد برای جبهه کفر و سرمایه داری خانه برانداز و فتنه انگیز است. خیلی شگفت آور است که دعوت توحید نبوی به عنوان مسأله ای باطنی و معنوی به محض اینکه علنی می شود تمام سرمایه داری عرب را تهدید می کند و سرمایه ای را که ابوسفیان ها و ابوجهل ها از قِبَل بتخانه کعبه و هدایا و نذورات جاهلی اندوخته اند به شدت در معرض خطر می افکند. توحید آسمانی علیه ظلم زمینی بر می آشوبد و اتفاقاً در معرکه همین خطر و آشوب است که ابوسفیان، از ترس مرگ تسلیم می شود و اسلام را می پذیرد! اما کدام اسلام؟ اسلامی که محمد جان و مال و آبرویش را در تمام عمر در شعب ابی طالب و غزوات بسیار، به خطر آن درافکند یا اسلامی که ابوسفیان از ترس مرگ و از دست دادن ثروت و موقعیت آن را قبول کرد؟

اینجاست که می بینید « تحجرستیزی» و « ظلم ستیزی» به مثابه ارکان اسلام انقلابی چنگ در چنگال اسلام آمریکایی می زند و هرگز با هم جمع نمی آید.

اکنون که ظاهراً اصول عقایدخوانی در صدر بنیادهای فکری جوانان توسط روحانیان و مبلّغان اسلام قرار گرفته و هر فاضلی می کوشد یا کتابی در این زمینه بنویسد و یا بر منبری در این رابطه بنشیند، جای این سؤال باقی است که اصول عقاید؟ اصول عقاید اسلام؟ کدام اسلام؟  

 

 



نویسنده » محسن صفایی فرد » ساعت 1:48 صبح روز دوشنبه 87 مرداد 14